صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5688

1. روزگاری است ز دل نقش خودی می شویم

2. راه چون سایه به پای دگران می پویم

3. چون قلم گوش برآواز دل خوش سخنم

4. هر چه آید به زبانم نه ز خود می گویم

5. با دل خونشده ام در ته یک پیرهن است

6. یوسف گمشده ای کز دگران می جویم

7. هست چون جوهر آیینه همان پابرجا

8. هر قدر نقش امید از دل خود می شویم

9. گر چه چون خال، مرا دانه دل سوخته است

10. اگر از حسن بود روی دلی، می رویم

11. روزی از باغ تو چیدم گل و یک عمر گذشت

12. دست خود را چو گل تازه همان می بویم

13. نیست صائب زپی کام جهان گریه من

14. که ز آیینه دل نقش خودی می شویم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور
* کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
شعر کامل
حافظ
* خاک شد دیدۀ غمدیدۀ مجنون و هنوز
* چشم جان جانب لیلی نگرانست او را
شعر کامل
جامی
* می زند مشت به رویم که مبین سوی حبیب
* هیچکس نیست چو من مشتکی از دست رقیب
شعر کامل
جامی