صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6079

1. نیستی چون اهل معنی لب به دعوی وا مکن

2. عیبجویان را به عیب خویشتن گویا مکن

3. بهر مشتی خون که خواهد خرج خاک تیره شد

4. لب به حرف خونبها چون خودفروشان وا مکن

5. تا نسازی دامن اطفال را خالی ز سنگ

6. از سواد شهر رو در دامن صحرا مکن

7. از خرد دورست مس کردن طلای خویش را

8. روی زرد خویش سرخ از باده حمرا مکن

9. تا نسازی جمع صائب دل ز زاد آخرت

10. پشت خود چون سالکان خام بر دنیا مکن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ایکه از بهر نمازت گوش جان بر قامتست
* قامتی را جوی کاید سرو پیشش در نماز
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* ثابت و سیاره گردون من اشک است و داغ
* آه سردی کز جگر برخاست مهتاب من است
شعر کامل
صائب تبریزی
* مرغ دلم باز پریدن گرفت
* طوطی جان قند چریدن گرفت
شعر کامل
مولوی