صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6125

1. بس که شبها چین غم می چیند از ابروی من

2. موج جوهر می زند آیینه زانوی من

3. بی تو گر پهلو به روی بستر خارا نهم

4. اضطراب دل زند صد سنگ بر پهلوی من

5. پنجه دعوی بتابم تیشه فولاد را

6. بسته تا پیکان او تعویذ بر بازوی من

7. سهل باشد خار مژگان گر به چشمم سبز شد

8. شیشه می می کشد قد در کنار جوی من

9. بس که آمد پا به سنگ محنتم در روزگار

10. رفته رفته سنگ شد همکاسه زانوی من


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ابر و باران و من و یار ستاده به وداع
* من جدا گریه کنان، ابر جدا، یار جدا
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* تو را در بوستان باید که پیش سرو بنشینی
* و گر نه باغبان گوید که دیگر سرو ننشانم
شعر کامل
سعدی
* این صورت بت چیست اگر خانه کعبه‌ست
* وین نور خدا چیست اگر دیر مغانه‌ست
شعر کامل
مولوی