صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6206

1. جدا شو از دو عالم تا توانی با خدا بودن

2. که دارد دردسر بسیار، با خلق آشنا بودن

3. بکش در زندگی مردانه جام نیستی بر سر

4. که باشد در بلا بودن، به از بیم بلا بودن

5. دم تیغ قضا از چین ابرو برنمی گردد

6. ندارد حاصلی دلگیر از حکم قضا بودن

7. ثمرهای گرامی در بهشت جاودان دارد

8. درین بستانسرا یک چند بی برگ و نوا بودن

9. به سیم قلب باشد ماه کنعان را خریداری

10. به امید غنای جاودان چندی گدا بودن

11. ز طوفان حوادث لنگر تمکین مده از کف

12. که دریا می کند دل را به تلخی ها رضا بودن

13. میاور رو به مردم تا نگردانند رو از تو

14. که باشد بر خلایق پشت کردن مقتدا بودن

15. چو پل از بردباری بگذران تقصیر خلق از خود

16. نباید تند چون سیلاب با قد دو تا بودن

17. تمنا را ز دل، چون سگ ز مسجد، دور می سازی

18. اگر دانی چه مطلب هاست در بی مدعا بودن

19. سواد فقر می بخشد حیات جاودان صائب

20. درین ظلمت نباید غافل از آب بقا بودن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چون نیست هیچ کس که به فریاد من رسد
* خود رقص می کنم چو سپند از نوای خویش
شعر کامل
صائب تبریزی
* ما نقد عافیت به می ناب داده ایم
* خار و خس وجود به سیلاب داده ایم
شعر کامل
رهی معیری
* مسکین بنفشه بر سر زانو نهاده سر
* با جامه کبود پریشان و سوگوار
شعر کامل
سلمان ساوجی