صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6210

1. ندارد حاصلی چون زاهدان خشک لرزیدن

2. می خونگرم باید در هوای سرد نوشیدن

3. قدح خوب است چندانی که باشد کار با مینا

4. به کشتی در کنار بحر باید باده نوشیدن!

5. درین گلشن که دارد آب و رنگش نعل در آتش

6. چو داغ لاله می باید به برگ عیش چسبیدن

7. مده در مستی از کف رشته اشک ندامت را

8. که گمراهی ندارد در میان راه خوابیدن

9. مکن ای تازه خط با خاکساران سرکشی چندین

10. که بر خطهای تر رسم است خاک خشک پاشیدن

11. نباشد دانه را دارالامانی بهتر از خرمن

12. ز بیم داس خواهی تا به کی چون خوشه لرزیدن؟

13. چه می پرسی ز من کیفیت حسن بهاران را؟

14. که چون نرگس سر آمد، عمر من در چشم مالیدن

15. مده زحمت به دیدن های پی در پی عزیزان را

16. که دیدن های رسمی نیست جز تکلیف وادیدن

17. دل روشن ندارد روزیی غیر از پشیمانی

18. که دارد زندگانی شمع از انگشت خاییدن

19. مرا از منزل مقصود دور انداخت خودداری

20. ندانستم که کوته می شود این ره به لغزیدن

21. به دیدن درد بی پایان من ظاهر نمی گردد

22. که با میزان میسر نیست کوه قاف سنجیدن

23. به اوراق خزان شیرازه بستن نیست بینایی

24. بساط عمر را ناچیده می بایست برچیدن

25. به نالیدن سرآمد گر چه عمرم، خجلتی دارم

26. که از من فوت شد در تنگنای بیضه نالیدن

27. ز چشم شرمگین دلبران ایمن مشو صائب

28. که شاهین مشق خونخواری کند در چشم پوشیدن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مرا درس حکیمان درد سر داد
* که من پروردهٔ فیض نگاهم
شعر کامل
اقبال لاهوری
* سفر دراز نباشد به پای طالب دوست
* که زنده ابدست آدمی که کشته اوست
شعر کامل
سعدی
* سطوت از کوه ستانند و بکاهی بخشند
* کلهٔ جم به گدای سر راهی بخشند
شعر کامل
اقبال لاهوری