صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 63

1. چون ز می افروختی آن عارض پر نور را

2. داغ بی تابی چراغان کرد کوه طور را

3. از سر پر شور ما ای عقل ناقص در گذر

4. پاسبانی نیست حاجت خانه زنبور را

5. بر گل رخسار او آن خال دلکش را ببین

6. بر کف دست سلیمان گر ندیدی مور را

7. بلبل بی شرم گرم ناله بیجا گشته است

8. عاشق خاموش باید غنچه مستور را

9. ای خط بی رحم، دست از دانه خالش بدار

10. از نظر پنهان مکن، دلخوش کن صد مور را

11. پیش ازین خالش چنین بی رحم و سنگین دل نبود

12. خط مشکین کرد خاک آلود این زنبور را

13. درد را با دردمندان التفات دیگرست

14. با سر بندست پیوند دگر ساطور را

15. هر متاعی را خریداری است صائب در جهان

16. بهر زخم عاشقان دارد قیامت شور را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آفرینش همه تنبیه خداوند دلست
* دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار
شعر کامل
سعدی
* همه را هست همین داغ محبت که مراست
* که نه مستم من و در دور تو هشیاری هست
شعر کامل
سعدی
* حدیث عقل در ایام پادشاهی عشق
* چنان شدست که فرمان عامل معزول
شعر کامل
سعدی