صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 633

1. بهار شد که ببندند در گلستان را

2. شکوفه پنبه شود گوش باغبانان را

3. هزار بار فزون شمع آسیا کرده است

4. غبار خاطر من آفتاب تابان را

5. حباب نیست، که از شرم لعل سیرابش

6. عرق به جبهه نشسته است آب حیوان را

7. ز ماهتاب بناگوش یار می آید

8. که شیر مست کند ریگ این بیابان را

9. صدف به کد یمین رزق خویش می گیرد

10. عبث به جود ستایش کنند نیسان را

11. چه ساده ام که به دست تهی طمع دارم

12. که پر ز بوسه کنم چاه آن زنخدان را

13. ز جرم عشق نهان داشتن پشیمانم

14. نمک چشیده و دزدیده ام نمکدان را

15. بهشت سرمه ازین خاک می برد صائب

16. به مصر و شام چه نسبت بود صفاهان را؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گل نیز در آن هفته دهن باز نمی‌کرد
* و امروز نسیم سحرش پرده دریده‌ست
شعر کامل
سعدی
* خواهم از تیغت پس از قتل استخوان خود قلم
* تا کنم شرح غمت بر لوح خاک خود رقم
شعر کامل
جامی
* می‌سوزم و می‌سازم از آن روی که چون عود
* کار من دلسوخته از سوز بسازست
شعر کامل
خواجوی کرمانی