صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6411

1. در انتهای کار خود از ابتدا ببین

2. زان پیشتر که خاک شوی زیر پا ببین

3. خودبین کجا، وصال حیات ابد کجا؟

4. آیینه را به سنگ زن آب بقا ببین

5. نتوان ز پشت آینه روی مراد دید

6. برتاب روز ز عالم فانی، لقا ببین

7. گردون دهان شیر ز خوی پلنگ توست

8. با کاینات صلح کن آنگه صفا ببین

9. از آشنا همین سخنی را شنیده ای

10. بیگانه شو ز هر دو جهان آشنا ببین

11. خود را چو برگ کاه سبک کن ز هر چه هست

12. آنگه کمند جاذبه کهربا ببین

13. نتوان مرا به دیده خودبین تمام دید

14. خود را برون در بگذار و مرا ببین

15. بیماری طمع دو جهان را گرفته است

16. دستی ببر به کیسه خالی، گدا ببین

17. خشک است آب در نظر زاهدان خشک

18. چون ما درآ به عالم آب و هوا ببین

19. حج پیاده را به نظر می توان خرید

20. گاهی به زیر پای خود ای بی وفا ببین

21. زان فارغی ز ما که نداری ز خود خبر

22. یک ره درآ به دیده ما، خویش را ببین

23. گر نیست باورت که دل از ما گرفته ای

24. در روزنامه سر زلف دو تا ببین

25. از اضطراب تشنه دیدار غافلی

26. یک دم برون ز خانه میا کربلا ببین

27. صائب یکی ز حلقه به گوشان زلف توست

28. یک بار هم به جانب آن مبتلا ببین


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* قصر فردوس که رضوانش به دربانی رفت
* منظری از چمن نزهت درویشان است
شعر کامل
حافظ
* برو ای ساده دل این پنبه را بر داغ دیگر نه
* درین ابر تنک خورشید ما پنهان نمی ماند
شعر کامل
صائب تبریزی
* همه را هست همین داغ محبت که مراست
* که نه مستم من و در دور تو هشیاری هست
شعر کامل
سعدی