صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6550

1. شد رعشه پیری پر و بال طلب تو

2. یک جو نشد افسرده ز کافور تب تو

3. انگور شود غوره چو بسیار بماند

4. شد غوره درین باغ ز مهلت عنب تو

5. پیری که زدی آب بر آتش دگران را

6. شد هیزم خشکی پی نار غضب تو

7. عمرت شد و یک ساغر تبخال ندامت

8. بر سر نکشید از کف افسوس لب تو

9. در فکر سفر باش که هر موی سفیدی

10. از غیب رسولی است برای طلب تو

11. این یک دو نفس را ز سر درد برآور

12. در غفلت اگر صرف شد اوقات شب تو

13. غافل مشو ایام خزان از نفس سرد

14. در خنده سرآمد چو بهار طرب تو

15. شوخی مکن ای پیر که هر موی سفیدی

16. شمشیر زبانی است برای ادب تو

17. در هر چه شود صرف بجز آه حرام است

18. چون صبح ز عمر این نفس منتخب تو

19. گاهی به لگد، گاه به پهلو دهی آزار

20. در مرگ و حیات است زمین در تعب تو

21. پیری که ز اسباب وقارست بشر را

22. مپسند که بی وقر شود از سبب تو

23. هر لوح مزاری ز فرامشکده خاک

24. دستی است برون آمده بهر طلب تو

25. صائب به ادب باش که گردون ز حوادث

26. صد دست برآورده برای ادب تو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نقش شیرین رود از سنگ ولی ممکن نیست
* که خیال رُخش از خاطرِ فرهاد رود
شعر کامل
جامی
* رباب و چنگ به بانگ بلند می‌گویند
* که گوش هوش به پیغام اهل راز کنید
شعر کامل
حافظ
* دلبرا بنده نوازیت که آموخت بگو
* که من این ظن به رقیبان تو هرگز نبرم
شعر کامل
حافظ