صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6665

1. دوش با ما سرگران بودی چه در سر داشتی؟

2. باده می خوردی و خون ما به ساغر داشتی

3. سبزه باغ و بهار ما زبان شکر بود

4. بر مسلمانان اگر رحمی تو کافر داشتی

5. نیست امروز این گرانی پله ناز ترا

6. شیر در گهواره می خوردی که لنگر داشتی

7. نونیاز ناز چون خوبان دیگر نیستی

8. دایم از شوخی تو در پیراهن اخگر داشتی

9. ماه رخسار تو ناگردیده در خوبی تمام

10. هر طرف چون ماه نو صد صید لاغر داشتی

11. این زمان با غیر همدوشی، وگرنه پیش ازین

12. تیغ در یک دست و در یک دست خنجر داشتی

13. جان نثارت کرد و از اخلاص می کردی نثار

14. صائب مسکین اگر صد جان دیگر داشتی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* همچو گلبرگ طری هست وجود تو لطیف
* همچو سرو چمن خلد سراپای تو خوش
شعر کامل
حافظ
* او را برنگ و بوی نگویم نظیر نیست
* گلبن نظیر اوست ولی دلپذیر نیست
شعر کامل
رهی معیری
* کار زلف توست مشک‌افشانی و نظارگان
* مصلحت را تهمتی بر نافهٔ چین بسته‌اند
شعر کامل
حافظ