صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6710

1. گر چه خالی کردم از خون صد ایاغ از تشنگی

2. دل همان در سینه سوزد چون چراغ از تشنگی

3. ساغر خون خوردنم چون لاله نم بیرون نداد

4. بس که دل در سینه من بود داغ از تشنگی

5. بحر اگر در کاسه ام ریزند می گردد سراب

6. خشک شد از بس مرا مغز و دماغ از تشنگی

7. چشم احسان دارم از آهن دلان روزگار

8. آب را از تیغ می گیرم سراغ از تشنگی

9. حال من دور از لب جان بخش او داند که چیست

10. چون سکندر هر که گردیده است داغ از تشنگی

11. شهپر طاوس می باید که باشد سبز و تر

12. نیست صائب هیچ (غم) گر سوخت داغ از تشنگی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای عقل همانا که نداری خبر از عشق
* بگریز که او دشمن فرزانگی آمد
شعر کامل
وحشی بافقی
* تا چه در گوش درختان گفت باد صبحدم
* کز طرب شد پایکوبان سرو دست افشان چنار
شعر کامل
صائب تبریزی
* اشک است غمگسار دل داغدیدگان
* شبنم کند خنک جگر گرم لاله را
شعر کامل
صائب تبریزی