صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6711

1. شب که مغزم را به جوش آورد شور بلبلی

2. بود دامان دگر بر آتش من هر گلی

3. چشم عبرت بین نداری، ورنه هر شاخ گلی

4. محضر آمادای باشد به خون بلبلی

5. نیست بی خون جگر در گلشن عالم گلی

6. هست هر شاخ گلی محضر به خون بلبلی

7. یادم آمد طره مشکین آن رعناغزال

8. هر کجا بر شاخ گل پیچیده دیدم سنبلی

9. نیست ممکن خنده بر روز سیاه من کند

10. در قفای هر که افتاده است مشکین کاکلی

11. زینهار از لاله رخساران به دیدن صلح کن

12. کز نچیدن می توان یک عمر گل چید از گلی

13. قامت خم گشته می گفتم حصار من شود

14. شد گذار کاروان درد و محنت را پلی

15. دست و دامان تهی رفتم برون صائب ز باغ

16. بس که مغزم را به جوش آورد شور بلبلی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شکایت نامه ما سنگ را در گریه می آرد
* مهیای گرستن شو، دگر مکتوب ما بگشا
شعر کامل
صائب تبریزی
* به دشواری ز رنگ و بو گران جان دست بردارد
* که از سیمای ناخن دیرتر رنگ حنا ریزد
شعر کامل
صائب تبریزی
* بهار خرمی در پوست دارد نخل بی برگش
* به ظاهر گر چه افسرده است در فصل خزان سودا
شعر کامل
صائب تبریزی