صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6977

1. آن را که نیست قسمت از روزی خدایی

2. دایم گرسنه چشم است چون کاسه گدایی

3. از لاغری نکاهد، از فربهی نبالد

4. آن را که همچو خورشید ذاتی است روشنایی

5. نفس خسیس دایم کار خسیس جوید

6. پیوسته زنده باشد آتش به ژاژخایی

7. جان هواپرستان در فکر عاقبت نیست

8. گرد هدف نگردد تیری که شد هوایی

9. از یک فسرده گردد صد زنده دل فسرده

10. از مایه شیر جاری واماند از روایی

11. حسن تمام با خود عین الکمال دارد

12. در آبله است پنهان حسن برهنه پایی

13. صائب شکستگی را بر خویش بسته ای تو

14. ورنه شکستگان را کم نیست مومیایی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از ترشرویی ما خاک چه پروا دارد؟
* می اگر سرکه شود تاک چه پروا دارد؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* دل ز قید جسم چون آزاد گردد وا شود
* چون حباب از خود کند قالب تهی دریا شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* عشق آمد و عقل همچو بادی
* رفت از بر من هزار فرسنگ
شعر کامل
سعدی