صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 705

1. مستی ز خط زیاده شد آن دلنواز را

2. خط صبح نوبهار بود خواب ناز را

3. دیگر عنان دل نتواند نگاه داشت

4. در جلوه هر که بنگرد آن سرو ناز را

5. با قهرمان عشق چه سازد غرور عقل؟

6. از کبک مست نیست حذر شاهباز را

7. عشاق را ز فقر مترسان که سادگی است

8. نقش مراد، آینه پاکباز را

9. برهند اگر چه دولت محمود دست یافت

10. گردن نهاد حلقه زلف ایاز را

11. از کار می روند به یکبار عاشقان

12. موسم یکی است قافله های حجاز را

13. در آتشند سوختگان، تا بریده اند

14. بر قد شمع جامه سوز و گداز را

15. ترسم که شیوه های هوس آفرین تو

16. سازد نیازمند دل بی نیاز را

17. سر کن حدیث زلف که مقراض کوتهی است

18. این خوش فسانه ها ره دور و دراز را

19. لب می خورد ز پاس زبان خون خود مدام

20. ز اصلاح شمع، دل به دو نیم است گاز را

21. ماری است مار شید که در کیسه خوشترست

22. در خانه واگذار نماز دراز را

23. شرم و حیاست لازم آغاز دلبری

24. کم کم کنند باز، نظر شاهباز را

25. صائب گرفت رنگ حقیقت مجاز من

26. تا یافتم حقیقت عشق مجاز را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بهر جائی که خون راند این تن پاک
* گیاه مهر، خواهد رستن از خاک
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* مخند ای نوجوان زنهار بر موی سفید ما
* که این برف پریشان سیر بر هر بام می بارد
شعر کامل
صائب تبریزی
* بلبلی را که به دیدار ز گل قانع شد
* در اگر بسته شود رخنه دیواری هست
شعر کامل
صائب تبریزی