صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 711

1. پیوسته دل سیاه بود خلق تنگ را

2. دایم ستاره سوخته باشد پلنگ را

3. شد بیشتر ز قامت خم دل سیاهیم

4. صیقل برد ز آینه هر چند زنگ را

5. بر زر مگیر تنگ که از خرده شرار

6. دایم به آهن است سر و کار سنگ را

7. از تیغ آبدار نترسند پردلان

8. از چار موجه نیست محابا نهنگ را

9. از خلق تنگ بر تو جهان تنگ گشته است

10. بیرون ز پای خویش کن این کفش تنگ را

11. حلوای آشتی است چو شد زهر عادتی

12. رغبت به صلح نیست بدآموز جنگ را

13. شد سحر ساحران ز عصای کلیم محو

14. در راستان اثر نبود ریو و رنگ را

15. دوزد ز یک خدنگ به هم، شست صاف تو

16. چون دانه های سبحه قطار کلنگ را!

17. تا هست در چمن اثر از رنگ و بوی گل

18. صائب مده ز دست می لاله رنگ را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* همه وقت عارفان را نظرست و عامیان را
* نظری معاف دارند و دوم روا نباشد
شعر کامل
سعدی
* گذر از دست رقیبان نتوان کرد به کویت
* مگر آن وقت که در سایه زنهار تو باشم
شعر کامل
سعدی
* رنگ بر روی سهیل از عرق شرم نماند
* این چه رنگ است که آن سیب ز نخدان دارد
شعر کامل
صائب تبریزی