صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 875

1. در شب وصل تو می لرزد دل چون آفتاب

2. تا مباد از رخنه ای آرد شبیخون آفتاب

3. هر سری را در خور همت کلاهی داده اند

4. افسر دیوانگان باشد به هامون آفتاب

5. هیچ جا در عالم وحدت تهی از یار نیست

6. نامه هر ذره ای اینجاست مضمون آفتاب

7. ناخنی خورده است بر دل از هلال ابروی من

8. زان نشیند از شفق هر شام در خون آفتاب

9. از رخت آیینه را خوش دولتی رو داده است

10. در درون خانه اش ماه است و بیرون آفتاب

11. صائب آن بهتر که گردون ترک بی رویی کند

12. زردرویی می کشد زان روی گلگون آفتاب


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* لب عیسی صفتش مرده به دم زنده کند
* گر پرد با پر جان جانب کیوان رسدش
شعر کامل
مولوی
* همه شب راه دلم بر خم گیسوی تو بود
* آه از این راه که باریک تر از موی تو بود
شعر کامل
فروغی بسطامی
* پا منه از راه بیرون همچو طفل نی سوار
* گر به ظاهر در کف خواهش عنانت داده اند
شعر کامل
صائب تبریزی