صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 88

1. حسن چون آرد به جنگ دل سپاه خویش را

2. بشکند بهر شگون اول کلاه خویش را

3. سوختم، چند از حجاب عشق دارم زیر لب

4. چون الف در بسم پنهان مد آه خویش را؟

5. تا کی از تر دامنی در پرده باشی چون حباب؟

6. می توان کردن به آهی پاک، راه خویش را

7. می برد غم ره به سر وقت دل ما بی دلیل

8. ابر نیسان می شناسد خانه خواه خویش را

9. تا قد موزون او را در خرام ناز دید

10. کبک از حیرت فرامش کرد راه خویش را

11. رو نمی آرد به مهر و ماه تا آیینه هست

12. می شناسد یار ما قدر نگاه خویش را

13. رهروی کز راه و رسم دردمندی آگه است

14. گرد سر چون کعبه گردد سنگ راه خویش را

15. هر که نیش منت از ارباب همت خورده است

16. به شمارد از گل مردم گیاه خویش را

17. این جواب آن غزل صائب که اهلی گفته است

18. بر فلک هر شب رسانم برق آه خویش را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پسته و فندق ز مهر و کین تو آگه شدند
* این فم از مدحت گشاد و آن ز بیمت بست فم
شعر کامل
مسعود سعد سلمان
* حسن و عشق پاک را شرم و حیا در کار نیست
* پیش مردم شمع در بر می کشد پروانه را
شعر کامل
صائب تبریزی
* سوسنی با صد زبان گر حال من با او بگفت
* تو چو نرگس بی‌زبان از چشم اسراری بگو
شعر کامل
مولوی