سلمان ساوجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 218

1. بگذار تا ز طرف نقابت شود پدید

2. حسنی که مه ندارد و رویی که کس ندید

3. برق جمال خرمن پندار ما بسوخت

4. لعلت خیال پرده اسرار ما درید

5. زلفت مرا ز حلقه زهاد صومعه

6. زنار بسته بر سر کوی مغان کشید

7. خود را زدند جان و دلم بر محیط عشق

8. بیچاره دل غریو شد و جان به لب رسید

9. اسرار عشقت از در گفت و شنید نیست

10. سری است ابوالعجب که نه کس گفت و نه شنید

11. خرم کسی که بر سر بازار عاشقی

12. کایزد مرا و عشق تو را با هم آفرید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سعدی آسانست با هر کس گرفتن دوستی
* لیک چون پیوند شد خو باز کردن مشکلست
شعر کامل
سعدی
* درون خامه هر گدا شهنشاهی است
* قدم برون منه از حد خویش، سلطان باش
شعر کامل
صائب تبریزی
* الا ای یوسف مصری که کردت سلطنت مغرور
* پدر را بازپرس آخر کجا شد مهر فرزندی
شعر کامل
حافظ