سلمان ساوجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 223

1. پیر من از میکده بویی شنید

2. دست زد و جامه سراسر درید

3. خرقه ازان شد که فرو شد به می

4. خرقه صدپاره که خواهد خرید؟

5. جان که غمش خورد و رسیدم به لب

6. رفت دلم تا به چه خواهد رسید؟

7. مشرب صافی حقیقت کسی

8. یافت که او دردی درش چشید

9. دردی دن را که دوای دل است

10. درد گرفتیم بباید کشید

11. شور می و ساغر از آن روز خاست

12. کان نمکین لب، لب ساغر مکید

13. تلخ حدیثی است تو را دلنواز

14. تنگ دهانیست تو را کس ندید

15. سایه صفت، با همه افتادگی

16. در عقب وصل تو خواهم دوید

17. عشق تو تا ظل همایون فکند

18. طوطی عقل از سر سلمان پرید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چون به مهر و مه بسنجم حسن او در خیال
* از ترنج غبغب یوسف ترازو می کنم
شعر کامل
صائب تبریزی
* شاه آن نیست که ملکی به سپاهی گیرد
* شاه آنست که بر ملک دلی باشد شاه
شعر کامل
وحشی بافقی
* عاشقانت سوی تو تحفه اگر جان آرند
* به سر تو که همی زیره به کرمان آرند
شعر کامل
سنایی