سلمان ساوجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 23

1. چشمم از پرتو خورشید رخت، گیرد آب

2. رویت از آتش اندیشه دل یابد تاب

3. چشم مست تو که بر هر طرفی، می‌افتد

4. بر من افتاد، زمستی و مرا کرد خراب

5. با خیال تو مرا، خواب نیاید در چشم

6. کو خیالت که طلب می‌کندش، دیده در آب

7. اگر از دیده تو را رغبت خواب است، مگر

8. آب او ریزی وزین بخت، کنی خواهش آب

9. به تمنای لب لعل تو گردد، بر کف

10. آتشین جان رسانیده به لب، جام شراب

11. چون ترا شمع صفت، با همه کس رویی هست

12. من که پروانه‌ام ای شمع! ز من روی متاب

13. چون نه از آب و گلی، بلکه همه جان و دلی

14. که گر از ماء و ترابی، پس ازین ما و تراب

15. دیگران را هوس جنت اگر می‌باشد

16. روضه جنت سلمان در توست، از همه باب


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفتی اندر خواب گه گه روی خود بنمایمت
* این سخن بیگانه را گو، کآشنا را خواب نیست
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* بی گاه شد بی‌گاه شد خورشید اندر چاه شد
* خیزید ای خوش طالعان وقت طلوع ماه شد
شعر کامل
مولوی
* غنچه را پیش دهان تو صبا خندان یافت
* آنچنان بر دهنش زد که دهن پر خون شد
شعر کامل
سلمان ساوجی