سلمان ساوجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 347

1. ای نور دیده باز گو جرمی که از ما دیده‌ای

2. تا بی‌گناه از ما چرا چون بخت بر گردیده‌ای؟

3. ای کاش دشمن بودمی نی دوست چون بر زعم من

4. با دشمنان پیوسته‌ای و ز دوستان ببریده‌ای

5. بر من نبخشاید دلت یا رب چه سنگین دل بتی

6. ما ناکه یا رب یا ربم در نیمه شب نشنیده‌ای؟

7. از عجز و ضعف و مسکنت وز حسن و لطف و نازکی

8. ما خاک خاک آستان، تو نور نور دیده‌ای

9. از اشک سلمان کرده‌ای آبی روان وانگه از آن

10. دامن ناز و سرکشی چون نارون پیچیده‌ای


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از متاع عاریت بر خود دکانی چیده ام
* وام خود خواهد ز من هر دم طلبکاری جدا
شعر کامل
صائب تبریزی
* ای توانگر مفروش این همه نخوت که تو را
* سر و زر در کنف همت درویشان است
شعر کامل
حافظ
* سرو آزاد به بالای تو می‌ماند راست
* لیکنش با تو میسر نشود رفتاری
شعر کامل
سعدی