سنایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 207

1. آن کژدم زلف تو که زد بر دل من نیش

2. از ضربت آن زخم دل نازک من ریش

3. آنجا که بود انجمن لشگر خوبان

4. نام تو بود اول و پای تو بود پیش

5. بنگر که همی با من و با تو چکند چرخ

6. بر هر دو همی چون شمرد مکر و فن خویش

7. هر شب که کند عشق شکیبایی من کم

8. هم در گذرد خوبی و زیبایی تو بیش

9. ای روی تو قارون شده از حسن و ملاحت

10. از هجر تو قارونم و از وصل تو درویش

11. خود چون بود آخر به غم هجر گرفتار

12. آن کس که به اول نبود عافیت اندیش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خبرت هست که مرغان سحر می‌گویند
* آخر ای خفته سر از خواب جهالت بردار
شعر کامل
سعدی
* یاد باد آن که سر کوی توام منزل بود
* دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود
شعر کامل
حافظ
* از چشم خود بپرس که ما را که می‌کشد
* جانا گناه طالع و جرم ستاره نیست
شعر کامل
حافظ