سنایی_حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقهالباب السّابع فصل فی‌الغرور و الغفلة والنسیان و حبّ‌الامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیان‌الموت والبعث والنشر (فهرست)

شمارهٔ 15-اندر مذمّت دنیا و برحذر بودن از آن فرماید

1. در جهانی چه بایدت بودن

2. که به پنگان توانش پیمودن

3. چیست دنیا سرای آفت و شر

4. چون کلیدان زاولی به دو در

5. هست چون مار گرزه دولت دهر

6. نرم و رنگین و از درون پر زهر

7. طفل چون زهر مار کم داند

8. نقش او را تتی تتی خواند

9. همه اندرز من به تو این است

10. که تو طفلی و خانه رنگین است

11. در غرورش توانگر و درویش

12. شاد همچون خیال گنج اندیش

13. تو که در بند او گرفتاری

14. می‌کش از بهر او چنین خواری

15. تو به امیّد فخر و روزبهی

16. از همه ناکسان دهر کِهی

17. نیست با وی وفا و معنی یار

18. دیده و آزموده‌ای بسیار

19. جهل خس را پیامبری ندهد

20. آز کس را توانگری ندهد

21. آز چون آتشست و تن چو حطب

22. ز آتش و نی موافقت مطلب

23. آز چون آتش است تن هیزم

24. آب و آتش به هم چه آمیزم

25. آز بسیار خوار و مستحلست

26. پادشا صورت و گدای دلست

27. چون سرابیست آز تشنه فریب

28. همچو سیلیست آز رخ بنشیب

29. خوردنش را چو کرد تشنه بسیچ

30. چون بدو در رسد نباشد هیچ

31. هست چون معدهٔ معاویه آز

32. که به خاک از تو دست دارد باز

33. آتشی را که دیو جنباند

34. ایزدش جز به خاک ننشاند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* برآی ای صبح مشتاقان اگر نزدیک روز آمد
* که بگرفت این شب یلدا ملال از ماه و پروینم
شعر کامل
سعدی
* ز دریا به دریا همی مرد بود
* رخ ماه و خورشید پر گرد بود
شعر کامل
فردوسی
* ظاهر آنست که با سابقه حکم ازل
* جهد سودی نکند تن به قضا دردادم
شعر کامل
سعدی