شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1390

1. بر همه ذرات عالم آفتابی تافته

2. بینم و هر ذره ای از وی نصیبی یافته

3. تار و پود و صورت و معنی و جسم و جان ما

4. تافته بر همدگر خوش جامه ای را بافته

5. کس نمی یابم در این صحرا که محرومست از او

6. آفتاب رحمتش بر کور و بینا تافته

7. مو بi مو زلف پریشان جمع کرده وانگهی

8. از برای سیدی خوش گیسوئی را بافته

9. ساقی سرمست ما بزم ملوکانه نهاد

10. نعمت الله پیش از رندان به می بشتافته


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به خون تپیده ز بازوی قاتلی تن من
* که منتی است ز شمشیر او به گردن من
شعر کامل
فروغی بسطامی
* شقایق بر سر هر کوه چون رخسار دلبر شد
* بنفشه بر لب هر جوی چون زلفین جانان شد
شعر کامل
امیر معزی
* مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد
* قضای آسمان است این و دیگرگون نخواهد شد
شعر کامل
حافظ