شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 257

1. جان ما با ما در این دریا نشست

2. یار دریادل خوشی با ما نشست

3. از سر هر دو جهان برخاست دل

4. بر در یکتای بی همتا نشست

5. در خرابات مغان ما را چو یافت

6. مجلسی خوش دید و خوش آنجا نشست

7. چون سر دار فنا دار بقاست

8. بر سر دار آمد و از پا نشست

9. ما و ساقی خوش به هم بنشسته ایم

10. خوش بود با مردم دانا نشست

11. زاهد مخمور زیر افتاد و شد

12. عاشق مست آمد و بالا نشست

13. سید ما نور چشم مردم است

14. لاجرم بر دیدهٔ بینا نشست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ترک افسانه بگو حافظ و می نوش دمی
* که نخفتیم شب و شمع به افسانه بسوخت
شعر کامل
حافظ
* صدف وار گوهرشناسان راز
* دهان جز به لؤلؤ نکردند باز
شعر کامل
سعدی
* نیست هرناشسته رو شایسته اقبال عشق
* مه کجا در دیده پروانه گیرد جای شمع
شعر کامل
صائب تبریزی