شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 713

1. این چنین رندی که من دیدم که دید

2. هفت دریا را به یک دم درکشید

3. دیده ام آئینهٔ گیتی نما

4. آفریننده به لطفش آفرید

5. عاشق سرمست در کوی مغان

6. فارغ است از بایزید و از یزید

7. مجلس عشقست و ساقی در حضور

8. ذوق یاران باد یارب بر مزید

9. دیدهٔ روشن که دیده روی او

10. در چنان دیده بود نورش پدید

11. اعتباری می نماید فصل و وصل

12. گه قریبت می نماید گه بعید

13. نعمت الله مست و جام می به دست

14. باشد آن می کهنه و جامش جدید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* این قطرهٔ خون تا یافت از لعل لبش رنگی
* از شادی آن در پوست چون نار نمی‌گنجد
شعر کامل
عراقی
* ما سبکروحان به بوی سیب غبغب زنده ایم
* سبزه ما آب از چاه زنخدان می کشد
شعر کامل
صائب تبریزی
* باش تا خواجه درین باب چه گوید، چه کند
* آب چون زنگ خورد یا می چون آب بقم
شعر کامل
فرخی سیستانی