شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 938

1. خم می در جوش و رندان درخروش

2. گر تو رندی جرعه ای زین می بنوش

3. دل به ساقی ده که تا یابی حیات

4. جان فدا کن در هوای می فروش

5. گوهر در یتیم از ما بجو

6. تا شوی چون حیدری حلقه به گوش

7. هر که یک جرعه بنوشد زین شراب

8. تا قیامت او کجا آید به هوش

9. گر سخن از عشق می گوئی بگو

10. ور حدیث از عقل می پرسی خموش

11. مجلس عشق است سرمستان رند

12. می کشندم چون سبو رندان به دوش

13. پیرهن از یوسف مصری بنه

14. خلعتی از خرقهٔ سید بپوش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دنیا که جسر آخرتش خواند مصطفی
* جای نشست نیست بباید گذار کرد
شعر کامل
سعدی
* گفتم روم به خواب و ببینم جمال دوست
* حافظ ز آه و ناله امانم نمی‌دهد
شعر کامل
حافظ
* بوی گل و باد سحری بر سر راهند
* گر می روی از خود، به ازین قافله ای نیست
شعر کامل
صائب تبریزی