وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 120

1. به تنگ آمد دلم ، یک خنجر کاری طمع دارد

2. از آن مژگان قتال اینقدر یاری طمع دارد

3. نهادست از نکویانش بسی غمهای ناخورده

4. ازین خونخوار مردم هر که غمخواری طمع دارد

5. سحر گل خنده می‌زد بر شکایت گوییی بلبل

6. که این نادان مگر کز ما وفاداری طمع دارد

7. گناه گل فروشان چیست گو بلبل بنال از خود

8. که یکجا بودن از یاران بازاری طمع دارد

9. هوای باده ، ساقی ساده، صاف عشرت آماده

10. کسی مست است وحشی کز تو هشیاری طمع دارد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از خویش برون آی که پیراهن بادام
* از پوست چو زد خیمه برون، پرده قندست
شعر کامل
صائب تبریزی
* در چشم پاک بین نبود رسم امتیاز
* در آفتاب سایه شاه و گدا یکی است
شعر کامل
صائب تبریزی
* به جرم این که دم از صدق می زنم چون صبح
* لبالب است ز خون شفق گریبانم
شعر کامل
صائب تبریزی