وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 180

1. پی وصلش نخواهم زود یاری در میان افتد

2. که شوق افزون شود چون روزگاری در میان افتد

3. به خود دادم قرار صبر بی او یک دو روز اما

4. از آن ترسم که ناگه روزگاری در میان افتد

5. فغان کز دست شد کارم ز هجر و کار سازان را

6. ز ضعف طالعم هر روز کاری در میان افتد

7. خوش آن روزی که چون گویند پیشت حرف مشتاقان

8. حدیث درد من هم از کناری در میان افتد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گریه شمع از برای ماتم پروانه نیست
* صبح نزدیک است، در فکر شب تار خودست
شعر کامل
صائب تبریزی
* دل به زنار سر زلف بتان خواهم بست
* خویشتن را به ره کفر سمر خواهم کرد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* از آن ساغر که نرگس داده پیوست
* شقایق خورده و افتاده سرمست
شعر کامل
وحشی بافقی