وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 208

1. دلم خود را به نیش غمزه‌ای افکار می‌خواهد

2. شکایت دارد از آسودگی، آزار می‌خواهد

3. بلا اینست کاین دل بهر ناز و عشوه می‌میرد

4. ز نیکویان نه تنها خوبی رخسار می‌خواهد

5. دل از دستی بدر بردن نباشد کار هر چشمی

6. نگاه پر تصرف غمزه پر کار می‌خواهد

7. بود آهو که صیادش به یک تیر افکند در خون

8. دلی را صید کردن کوشش بسیار می‌خواهد

9. غلامی هست وحشی نام و می‌خواهد خریداری

10. به بازار نکو رویان که خدمتکار می‌خواهد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن کس است اهل بشارت که اشارت داند
* نکته‌ها هست بسی محرم اسرار کجاست
شعر کامل
حافظ
* تا چند ز خون مژه در کوی تو احباب
* صد نامه نویسند و جواب از تو نخواهند
شعر کامل
فروغی بسطامی
* عندلیبی که به هر غنچه دلش می لرزد
* بهتر آن است که در صحن گلستان نبود
شعر کامل
صائب تبریزی