وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 290

1. از آن تر شد به خون دیده دامانی که من دارم

2. که با تردامنان یار است جانانی که من دارم

3. اگر با من چنین ماند پریشان اختلاط من

4. ازین بدتر شود حال پریشانی که من دارم

5. ز مردم گر چه می‌پوشم خراش سینهٔ خود را

6. ولی پیداست از چاک گریبانی که من دارم

7. کشم تا کی غم هجران اجل گو قصد جانم کن

8. نمی‌ارزد به چندین درد سر جانی که من دارم

9. مپرس از من که ویران از چه شد غمخانه‌ات وحشی

10. جهان ویران کند این چشم گریانی که من دارم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به زیورها بیارایند وقتی خوبرویان را
* تو سیمین تن چنان خوبی که زیورها بیارایی
شعر کامل
سعدی
* غافلان را گوش بر آواز طبل رحلت است
* هر تپیدن قاصدی باشد دل آگاه را
شعر کامل
صائب تبریزی
* دل ای رفیق درین کاروانسرای مبند
* که خانه ساختن آیین کاروانی نیست
شعر کامل
سعدی