وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 61

1. از تو همین تواضع عامی مرا بس است

2. در هفته‌ای جواب سلامی مرا بس است

3. نی صدر وصل خواهم و نی پیشگاه قرب

4. همراهی تو یک دو سه گامی مرا بس است

5. بیهوده گرد عرصهٔ جولانگه توام

6. گاهی کرشمه‌ای و خرامی مرا بس است

7. خمخانه‌ای نمی‌طلبم از شراب وصل

8. یک قطره بازمانده جامی مرا بس است

9. وحشی مگو، بگو سگ کو ، بلکه خاک راه

10. یعنی ز تو نوازش مامی مرا بس است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بختم جوان و عقلم پیر ست لیک عشقش
* آورده زیر فرمان هم پیر و هم جوان را
شعر کامل
جامی
* در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
* بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
شعر کامل
سعدی
* مویت رها مکن که چنین بر هم اوفتد
* کآشوب حسن روی تو در عالم اوفتد
شعر کامل
سعدی