وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 60

1. ناتوان موری به پابوس سلیمان آمدست

2. ذره‌ای در سایهٔ خورشید تابان آمدست

3. قطره‌ای ناچیز کو را برد ابر تفرقه

4. رفته از عمان و دیگر سوی عمان آمدست

5. سنگ ناقص کرده خود را مستعد تربیت

6. تا کند کسب کمالی جانب کان آمدست

7. بی زبان مرغی که در کنج قفس دم بسته بود

8. سد زبان گردیده و سوی گلستان آمدست

9. تشنهٔ دیدار کز وی تا اجل یک گام بود

10. اینک اینک بر کنار آب حیوان آمدست

11. تا به کی این رمز و ایما، این معما تا به چند

12. چند درد سر دهم کین آمدست، آن آمدست

13. مختصر کردم سخن وحشیست کز سر کرده پا

14. بهر پابوس سگان میر میران آمدست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گر کوهکن ز پای درآمد چه جای طعن
* والله که کوه پست شود زیر بارِ عشق
شعر کامل
جامی
* الا گر جفا کردی اندیشه کن
* وفا پیش گیر و کرم پیشه کن
شعر کامل
سعدی
* ز مکر سبحه شماران خدا نگه دارد!
* که صد سرست به یک حلقه کمند آنجا
شعر کامل
صائب تبریزی