وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 62

1. آنکه بی ما دید بزم عیش و در عشرت نشست

2. گو مهیا شو که می‌باید به سد حیرت نشست

3. آمدم تا روبم و در چشم نومیدی زنم

4. گرد حرمانی که بر رویم در این مدت نشست

5. بزم ما را بهر چشم بد سپندی لازمست

6. غیر را می‌باید اندر آتش غیرت نشست

7. مسند خواری بیارایید پیش تخت ناز

8. زانکه خواهیم آمد و دیگر به سد عزت نشست

9. وحشی آمد بر در رد و قبولت حکم چیست

10. رفت اگر نبود اجازت ور بود رخصت نشست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفتم که نیاویزم با مار سر زلفت
* بیچاره فروماندم پیش لب ضحاکت
شعر کامل
سعدی
* خرمن بباد بر دهی از بهر گندمی
* وینم عجب که روضهٔ رضوان طلب کنی
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* به وفای تو درآمیخت چنان آب و گِلم
* که دمد بعد وفات از گل من بوی وفات
شعر کامل
جامی