اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1007

1. عمریکه بیرخت من درمانده بوده ام

2. در حیرتم که بیتو چرا زنده بوده ام

3. از من متاب روی که در ملک دلبری

4. هر کس که شاه بود منش بنده بوده ام

5. دایم هوای لعل لبی پخته ام چو شمع

6. پروانه وار کشته یک خنده بوده ام

7. چون عیسی آفتاب رخی بوده همدمم

8. تا بوده ام بطالع فرخنده بوده ام

9. چون گل هوای اطلس شاهی نکرده ام

10. آزاده دل چو سرو کهن زنده بوده ام

11. خونم بریز و پیش سگانم فکن که من

12. در خدمت سگان تو شرمنده بوده ام

13. اهلی اگرچه شیر فلک صید من شده

14. من پیش پای دوست سر افکنده بوده ام


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز درد و داغ محبت مگو به مرده دلان
* تنور سرد، سزاوار بستن نان نیست
شعر کامل
صائب تبریزی
* پسته و فندق ز مهر و کین تو آگه شدند
* این فم از مدحت گشاد و آن ز بیمت بست فم
شعر کامل
مسعود سعد سلمان
* چو در دست است رودی خوش بزن مطرب سرودی خوش
* که دست افشان غزل خوانیم و پاکوبان سر اندازیم
شعر کامل
حافظ