اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1031

1. چو ماه نوجمال عالم افروزش که می بینم

2. ز روز دیگر افزون است هر روزش که میبینم

3. نهال نورس قدش گذشت از قامت طوبی

4. از اینهم بگذرد زین بخت فیروزش که میبینم

5. نه تنها درد نادیدن ز منع دشمنم سوزد

6. ز نادیدن بتر جور بد آموزش که میبینم

7. دل ریش پریشانم یکی کز لطف جمع آرد

8. که خواهد بود غیر تیر دلدوزش که میبینم

9. تن بیمار اهلی کز تب هجران همی سوزد

10. عجب گر جان برد چونشمع ازین سوزش که میبینم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در هوایت بی‌قرارم روز و شب
* سر ز پایت برندارم روز و شب
شعر کامل
مولوی
* به بیداری نمی آید زشوخی بر زمین پایش
* مگر مشاطه در خواب آن پریرورا حنا بندد
شعر کامل
صائب تبریزی
* عالم چو کوه طور شد هر ذره‌اش پرنور شد
* مانند موسی روح هم افتاد بی‌هوش از لقا
شعر کامل
مولوی