اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 218

1. تاخار عشق در جگر من شکسته است

2. هر گل که هست در نظر من شکسته است

3. شوخی که بسته بود در از ناز بر همه

4. مست آمدست دوش و در من شکسته است

5. هرجا که شیشه دل پر خون عاشقی است

6. آن سنگدل برهگذر من شکسته است

7. غوغای عشق بر در و بامش ز دیگران

8. سنگ غم از میانه سر من شکسته است

9. من چون خمیده پشت نگردم که در فراق

10. بار چو کوه او کمر من شکسته است

11. دی خنده کرد آن بت و گفتا شکر فروش

12. اینست کز لبش شکر من شکسته است

13. اهلی بشاخ وصل چو بلبل کجا رسم

14. کز سنگ جور بال و پر من شکسته است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از ما گله بی ثمری کس نشنیده است
* هر چند که چون بید سراپای زبانیم
شعر کامل
صائب تبریزی
* طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی
* صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست
شعر کامل
سعدی
* حیف است طایری چو تو در خاکدان غم
* زین جا به آشیان وفا می‌فرستمت
شعر کامل
حافظ