اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 492

1. هرکه چون باد از سر کوی تو بیرون میرود

2. کس نمیداند که از آشفتگی چون میرود

3. پای رفتن نیست عاشق را کزین دربگذرد

4. میفشاند سیل اشک از چشم و در خون میرود

5. پیش لیلی گر رود از چشم مجنون خون چه شد

6. آه از آنساعت که او از چشم مجنون میرود

7. جان نکو بیرون کن از تن تا درآیم در دلت

8. چون تویی ای جان من از خویش بیرون میرود

9. خون من دامان گردون چون شفق خواهد گرفت

10. بسکه خون دل ز چشم از جور گردون میرود

11. چرخ اگر بدمهر شد کس را نکرد از مهر منع

12. بر من از جور فلک ظلم تو افزون میرود

13. گر بافسون چاره بیچارگان سازد حکیم

14. کور مادرزاد اهلی کی به افسون میرود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آدمیت حسن گندم گون پسندیدن بود
* هر که باشد این مذاقش در حساب آدمی است
شعر کامل
صائب تبریزی
* سخن هر چه گویم همه گفته‌اند
* بر باغ دانش همه رفته‌اند
شعر کامل
فردوسی
* شاه و گدا به دیده دریادلان یکی است
* پوشیده است پست و بلند زمین در آب
شعر کامل
صائب تبریزی