اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 702

1. کسی از خار خار جان مجنون کی خبر دارد

2. مگر هم ناقه لیلی که خاری در جگر دارد

3. ز زهر چشم او مردم دریغا آب چشم من

4. چه پروردم بخون دل نهالی کاین ثمر دارد

5. گرفتم ذره خاکم چرا بر من نمی تابد

6. چو با ذرات عالم آفتاب من نظر دارد

7. نیابم مرهمی از کس همه زخم زبان بینم

8. دلم ریش است و هر کسرا که بینم نیشتر دارد

9. خراش سینه اهلی ندارد در بلا سودی

10. به ناخن چون کسی کوه بلا از پیش بردارد؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به تنگم از وجود خود، شرابی آرزو دارم
* که زور او شکافد شیشه را چون نار ای ساقی
شعر کامل
صائب تبریزی
* اگر از سرو قدان مهر طمع می‌داری
* از بن زهر گیا مهر گیاه می‌طلبی
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* شب عاشقان بی‌دل چه شبی دراز باشد
* تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد
شعر کامل
سعدی