اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 991

1. نیستم طاقت که آه داد خواهی بشنوم

2. کآتشم در جان فتد هرگه که آهی بشنوم

3. پیش ازین راضی نمیگشتم بدیداری ز دود

4. راضیم اکنون که نامش گاهگاهی بشنوم

5. گریه ام یاد آورد چون مردم ماتمزده

6. ناله افتاده یی هرگه براهی بشنوم

7. شوق آن چابک سوار از خانه ام بیرون کشد

8. در هر آن منزل که آواز سپاهی بشنوم

9. داد بر خونم گواهی خونبها این بس مرا

10. کاین گواهی از لب چون او گواهی بشنوم

11. ز آتش غیرت رود دودم به سر اهلی چو شمع

12. از زبان هر که نام کج کلاهی بشنوم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به رنگ و بوی بهار ای فقیر قانع باش
* چو باغبان نگذارد که سیب و گل چینی
شعر کامل
سعدی
* دوش ای پسر می خورده‌ای چشمت گواهی می‌دهد
* باری حریفی جو که او مستور دارد راز را
شعر کامل
سعدی
* خنک آن درد که یارم به عیادت به سر آید
* دردمندان به چنین درد نخواهند دوا را
شعر کامل
سعدی