امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 398

1. جمال دوست مرا تا به چشم دیده شده ست

2. خیال او به دل تنگم آرمیده شده ست

3. ز زلف پرده در او که پرده پوش دل است

4. بیا که پرده پوشیدگان دریده شده ست

5. کشید عارض او خط، پناه چو، ای صبر

6. کنون که لشکر سودای از جریده شده ست

7. هنوز می کشدم دل به زلفت، ار چه مرا

8. هزار گونه گشایش ازان کشیده شده ست

9. رقیب گفت، شنیدی چه لطف می گفتند؟

10. سخن ز گفتن من می کند شنیده شده ست

11. نمی توان که دلم را ز تیر او ببرم

12. ز تیرش ار چه دلم چند جا بریده شده ست

13. مگر سیاه ازان گشت مردم چشمم

14. که آفتاب جمالش درون دیده شده ست

15. نیامده ست بر من دو روز، دانی چیست؟

16. لبش به دندان بگرفته ام گزیده شده ست

17. به دست شوق کمند نیاز می تابم

18. که باز آهوی صیادکش رمیده شده ست

19. گهر ز دیده به دامن همی کشم به رهش

20. ز کار خسرو بیچاره دانه چیده شده ست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چشم عاشق نتوان دوخت که معشوق نبیند
* پای بلبل نتوان بست که بر گل نسراید
شعر کامل
سعدی
* گر به باغ از ارغوان و لاله و نسرین وگل
* حله‌های گونه‌گون بافد همی باد شمال
شعر کامل
امیر معزی
* گر ایوان ما سر به کیوان برست
* ازان بهرهٔ ما یکی چادرست
شعر کامل
فردوسی