عراقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 114

1. صبا وقت سحر گویی ز کوی یار می‌آید

2. که بوی او شفای جان هر بیمار می‌آید

3. نسیم خوش مگر از باغ جلوه می‌دهد گل را

4. که آواز خوش از هر سو ز خلقی زار می‌آید

5. بیا در گلشن ای بی‌دل، به بوی گل برافشان جان

6. که از گلزار و گل امروز بوی یار می‌آید

7. گل از شادی همی خندد، من از غم زار می‌گریم

8. که از گلشن مرا یاد از رخ دلدار می‌آید

9. ز بستان هیچ در چشمم نمی‌آید، مگر آبی

10. که در چشمم ز یاد او دمی صدبار می‌آید

11. اگر گلزار می‌آید کسی را خوش، مرا باری

12. نسیم کوی او خوشتر ز صد گلزار می‌آید

13. مرا چه از گل و گلزار؟ کاندر دست امیدم

14. ز گلزار وصال یار زخم خار می‌آید

15. عراقی خسته دل هردم ز سویی می‌خورد زخمی

16. همه زخم بلا گویی برین افگار می‌آید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفتا چراست خالی گفتم ز بیم رهزن
* گفتا که کیست رهزن گفتم که این ملامت
شعر کامل
مولوی
* من تو را مشغول می‌کردم دلا
* یاد آن افسانه کردی عاقبت
شعر کامل
مولوی
* نرگس مست نوازش کن مردم دارش
* خون عاشق به قدح گر بخورد نوشش باد
شعر کامل
حافظ