عراقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 191

1. گر چه ز جهان جوی نداریم

2. هم سر به جهان فرو نیاریم

3. زان جا که حساب همت ماست

4. عالم همه حبه‌ای شماریم

5. خود با دو جهان چکار ما را؟

6. ما شیفتهٔ یکی نگاریم

7. کی صید جهان شویم؟ چون ما

8. در بند کمند زلف یاریم

9. در دل همه مهر او نویسیم

10. بر جان همه عشق او نگاریم

11. این خود همه هست، بر در او

12. از خاک بتر هزار باریم

13. ما خود خجلیم از رخ یار

14. با آنکه ز عشق زار زاریم

15. از کردهٔ خود سیاه‌روییم

16. وز گفتهٔ خویش شرمساریم

17. رویش به کدام چشم بینیم؟

18. وصلش به چه روی چشم داریم؟

19. ما در خور او نه‌ایم، لیکن

20. با این همه هم امیدواریم

21. ای دوست، گناه ما همین است

22. کز دیده و جانت دوست داریم

23. باری، به نظاره‌ای برون آی

24. بنگر که: چگونه جان سپاریم

25. بر بوی نظارهٔ جمالت

26. دیری است که ما در انتظاریم

27. یک ره بنگر سوی عراقی

28. بنگر که: چگونه جان سپاریم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دعاهای سحر گویند می‌دارد اثر آری
* اثر می‌دارد اما کی شب عاشق سحر دارد
شعر کامل
وحشی بافقی
* هله نومید نباشی که تو را یار براند
* گرت امروز براند نه که فردات بخواند
شعر کامل
مولوی
* اگر چون شانه از هر چاک، دل راهی کند پیدا
* همان زلف سبکدستش ز سر وا می کند ما را
شعر کامل
صائب تبریزی