عراقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 291

1. چه بود گر نقاب بگشایی؟

2. بی‌دلان را جمال بنمایی؟

3. مفلسان را نظاره‌ای بخشی؟

4. خستگان را دمی ببخشایی؟

5. عمر ما شد، دریغ! ناشده ما

6. بر سر کوی تو تماشایی

7. با وصالت نپخته سودایی

8. از فراغت شدیم سودایی

9. چه توان کرد؟ یار می‌نشنوی

10. هیچ باشد که یار ما آیی؟

11. جان را به چهره شاد کنی؟

12. دل ما را به غمزه بربایی؟

13. بی تومان جان و دل نمی‌باید

14. دل ما را به جان تو می‌بایی

15. پرده بردار، تا سر اندازیم

16. به سر کوی تو، ز شیدایی

17. ور بر آنی که خون ما ریزی

18. غمزه را حکم کن، چه می‌پایی؟

19. مفلسانیم بر درت عاجز

20. منتظر گشته تا چه فرمایی؟

21. چون عراقی امید در بسته

22. تا در بسته، بو که، بگشایی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سفر دراز نباشد به پای طالب دوست
* که زنده ابدست آدمی که کشته اوست
شعر کامل
سعدی
* وجود عاریتی خانه‌ایست بر ره سیل
* چراغ عمر نهادست بر دریچهٔ باد
شعر کامل
سعدی
* من بی‌مایه که باشم که خریدار تو باشم
* حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم
شعر کامل
سعدی