عطارپندنامه (فهرست)

شمارهٔ 35-در بیان چارچیز که آدمی را شکست آرد

1. آدمی را چارچیز آرد شکست

2. با تو گویم گوش دارای حق پرست

3. دشمن بسیار و وام بی شمار

4. شغل بی حد و عیال با قطار

5. وای مسکین که غرق وام شد

6. هر دمی از غصه خون آشام شد

7. هر کرا بسیار باشد دشمنش

8. خیره گردد هر دو چشم روشنش

9. هر کرا اشغال بسیارش بود

10. در زمانه زار بیکارش بود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز دستم بر نمی‌خیزد که یک دم بی تو بنشینم
* بجز رویت نمی‌خواهم که روی هیچ کس بینم
شعر کامل
سعدی
* اگر عناب دفع خون کند از روی خاصیت
* کنارم از چه رو گردد ز خون دیده عنابی
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* ذره ام اما ز فیض داغ عالمسوز عشق
* روشنی بخش زمین و آسمان گردیده ام
شعر کامل
صائب تبریزی