ابن حسام خوسفی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 156

1. دلم صید کردی بدان چشم آهو

2. گرفتار گشتم بدان جعد گیسو

3. قدم شد خمیده چو ابروی شوخت

4. نبد با کمال تواش زور بازو

5. دلم چون پریشان نباشد که باشد

6. چو زلف تو آشفته دایم برآن رو

7. تنم را ببستی دلم را بخستی

8. بدان زلف مشکین و آن چشم جادو

9. دلا راستی جو و آن سرو قامت

10. خیال کج ما و ان خط ابرو

11. چه باریک بینم خیال میانت

12. سخن در میانست و او به یک مو

13. چو زان سنبل تر نسیمی نیابیم

14. بسان بنفشه سر ما و زانو

15. چرا خال او می کند غارت دل

16. که یغمای ترکان نبد رسم هندو

17. نکو دانم اوصاف رویش ولیکن

18. کما هی حسنش ندانم کما هو

19. به میدان کیّال روز قیامت

20. بود نامه عشقم اندر ترازو

21. بخوان شعر ابن حسام از سر سوز

22. که از جان مستان برآرد هیاهو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* طبیبم گفت درمانی ندارد درد مهجوری
* غلط می‌گفت خود را کشتم و درمان خود کردم
شعر کامل
وحشی بافقی
* اینهمه رفتند و مای شوخ چشم
* هیچ نگرفتیم از ایشان اعتبار
شعر کامل
سعدی
* نشود دیده من باز چو بادام به سنگ
* بس که از دیدن اوضاع جهان سیرم من
شعر کامل
صائب تبریزی