ابن حسام خوسفی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 171

1. خوشا آن دل که جانانش تو باشی

2. خنک باغی که ریحانش تو باشی

3. به رشک آید قد طوبی در آن باغ

4. که سرو ناز پستانش تو باشی

5. علاج درد بی درمان نجوید

6. دوا جوئی که درمانش تو باشی

7. خبر ها می دهد هدهد دگر بار

8. سبا را تا سلیمانش تو باشی

9. در آن مجلس شکر ریزد به خروار

10. که طوطی سخن دانش تو باشی

11. مرا ابن احسام این مرتبت بس

12. که جانانش تو و جانش تو باشی

13. سزد گر بر همه خوبان کند ناز

14. بتی کالحق غزلخوانش تو باشی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند
* بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت
شعر کامل
سعدی
* تیره روزان جهان را به چراغی دریاب
* تا پس از مرگ ترا شمع مزاری باشد
شعر کامل
صائب تبریزی
* بغل از نامۀ احباب پُر کرد و نمی خواند
* که می ترسد شود مکتوب من هم در میان پیدا
شعر کامل
نظیری نیشابوری