فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 185

1. دوش از من رمیده میرفت

2. دامان زکفم کشیده میرفت

3. میرفت و مرا به حسرت از پی

4. دریا دریا زدیده میرفت

5. میرفت به ناز و رفته رفته

6. آرام دل رمیده میرفت

7. میرفت و دل شکسته از پی

8. نالان نالان طپیده میرفت

9. میرفت و روان روان بدنبال

10. تن در عقبش خمیده میرفت

11. میرفت سرور و شادمانی

12. از سینه مرا و دیده میرفت

13. میرفت بیاد هجرش از پی

14. هوش از سر من پریده میرفت

15. میرفت و فغان من بدنبال

16. او فارغ و ناشنیده میرفت

17. میرفت و منش فتاده در پی

18. صد پرده من دردیده میرفت

19. میرفت و جهان جهان تغافل

20. گفتی که مرا ندیده میرفت

21. میرفت بصد هزار تمکین

22. سنجیده و آرمیده میرفت

23. کس سرو چمن چمان ندیده است

24. آنسو روان چمیده میرفت

25. حیف است که بر زمین نهد پای

26. ای کاش فرا ز دیده میرفت

27. بس فیض ز رفتنش غزل کاش

28. در آمدنش قصیده میرفت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نه هر که چهره برافروخت دلبری داند
* نه هر که آینه سازد سکندری داند
شعر کامل
حافظ
* تا نه تصور کنی که بی تو صبوریم
* گر نفسی می‌زنیم بازپسین است
شعر کامل
سعدی
* شقایق بر سر هر کوه چون رخسار دلبر شد
* بنفشه بر لب هر جوی چون زلفین جانان شد
شعر کامل
امیر معزی