فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 833

1. یا رب این مخمور را در بزم مستان بار ده

2. وز شراب لایزالی ساغر سرشار ده

3. یکدو غمزه زان دو چشمم ساقیا هر بامداد

4. یکدو بوسه زان لبانم در شبان تار ده

5. دور عقل آمد بسر گفتار واعظ شد کساد

6. عشق را بگشا دکان و رونق بازار ده

7. وقت مستی و طرب آمد خرد را عذرخواه

8. بزم مستان را بیارا مطربان را بار ده

9. کفر صادق خوشتر از ایمان کاذب آیدم

10. سبحه بستان از کف من در عوض زنار ده

11. مسجد و محراب و منبر پر شد از زرق و ریا

12. هان در میخانه بگشا راستان را بار ده

13. آتشی از عشق افروز اهل غفلت را بسوز

14. دردها را کن دوا بیمار را تیمار ده

15. زاهدان خشک را بگذار با جهل و غرور

16. خیل رندان را می از جام هوالغفار ده

17. زاهدان را نیست در خور عشقبازی کار ماست

18. عام را زین باده کم ده خاص را بسیار ده

19. میکشد ساقی خمارم باده را تعجیل کن

20. فیض را از جام باقی عیش بی آزار ده


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفتا که کیست بر در گفتم کمین غلامت
* گفتا چه کار داری گفتم مها سلامت
شعر کامل
مولوی
* ز حافظان جهان کس چو بنده جمع نکرد
* لطایف حکمی با کتاب قرآنی
شعر کامل
حافظ
* چو تا با من سخن گویی ز شادی
* چو مرزنگوش گردم سر به سر گوش
شعر کامل
ظهیر فاریابی