فروغی بسطامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 512

1. کنون که صاحب مژگان شوخ و چشم سیاهی

2. نگاه دار دلی را که برده‌ای به نگاهی

3. مقیم کوی تو تشویش صبح و شام ندارد

4. که در بهشت نه سالی معین است و نه ماهی

5. چو در حضور تو ایمان و کفر راه ندارد

6. چه مسجدی چه کنشتی، چه طاعتی چه گناهی

7. مده به دست سپاه فراق ملک دلم را

8. به شکر آن که در اقلیم حسن بر همه شاهی

9. بدین صفت که ز هر سو کشیده‌ای صف مژگان

10. تو یک سوار توانی زدن به قلب سپاهی

11. چگونه بر سر آتش سپندوار نسوزم

12. که شوق خال تو دارد مرا به حال تباهی

13. به غیر سینهٔ صد چاک خویش در صف محشر

14. شهید عشق نخواهد نه شاهدی، نه گواهی

15. اگر صباح قیامت ببینی آن رخ و قامت

16. جمال حور نجویی، وصال سدره نخواهی

17. رواست گر همه عمرش به انتظار سرآید

18. کسی که جان به ارادت نداده بر سر راهی

19. تسلی دل خود می‌دهم به ملک محبت

20. گهی به دانهٔ اشکی، گهی به شعله آهی

21. فتاد تابش مهر مهی به جان فروغی

22. چنان که برق تجلی فتد به خرمن کاهی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خاک را چون ناف آهو مشک زاید بی قیاس
* بیدا را چون پر طوطی برگ روید بی شمار
شعر کامل
فرخی سیستانی
* دستگیری نتوان داشت توقع ز غریق
* اهل دنیا همه درمانده تر از یکدگرند
شعر کامل
صائب تبریزی
* طوبی و سدره گر به قیامت به من دهند
* یک‌جا فدای قامت رعنا کنم تو را
شعر کامل
فروغی بسطامی